آزمون لغات انگلیسی - خرید و فروش (Shopping and Selling)
سلام به شما کاربر گرامی ذهنی باز! این آزمون آنلاین برای ارزیابی سطح دانش شما درباره کلمات و اصطلاحات مرتبط با خرید و فروش در زبان انگلیسی طراحی شده است. با پاسخ به این سوالات، میتوانید نقاط قوت و ضعف خود را در این حوزه شناسایی کرده و دانش خود را محک بزنید. ما امیدواریم که این کوییز برای شما مفید و جذاب باشد.
واژگان خرید و فروش در انگلیسی
در دنیای روزمره و کسب و کار، آشنایی با اصطلاحات مربوط به خرید و فروش (Shopping and Selling) از اهمیت بالایی برخوردار است. این واژگان به شما کمک میکنند تا در موقعیتهای مختلف، از یک خرید ساده در فروشگاه تا معاملات پیچیدهتر، به راحتی ارتباط برقرار کنید. یادگیری این اصطلاحات نه تنها مهارتهای زبانی شما را تقویت میکند، بلکه اعتماد به نفس شما را در مکالمات واقعی افزایش میدهد.
اصطلاحات رایج در خرید
- To purchase یا To buy: به معنی خریدن است. مثال: I want to purchase a new book. (من میخواهم یک کتاب جدید بخرم.)
- To afford: به معنی توانایی مالی برای خرید چیزی است. مثال: I can't afford this expensive car. (من نمیتوانم از پس خرید این ماشین گرانقیمت بربیایم.)
- Bargain: به کالایی گفته میشود که با قیمت بسیار مناسبی پیدا شده است. مثال: This jacket was a real bargain! (این کت واقعاً یک معامله عالی بود!)
- Discount: تخفیف. مثال: The store is offering a 20% discount. (فروشگاه ۲۰ درصد تخفیف ارائه میدهد.)
- Window shopping: به گشتن در فروشگاهها بدون قصد خرید گفته میشود. مثال: I love window shopping at the mall. (عاشق گشتن در پاساژ بدون خرید کردن هستم.)
اصطلاحات رایج در فروش
- To sell: به معنی فروختن است. مثال: He decided to sell his old house. (او تصمیم گرفت خانه قدیمیاش را بفروشد.)
- Customer: مشتری. مثال: The shop owner greeted every customer warmly. (صاحب مغازه به گرمی به هر مشتری خوشآمد گفت.)
- Wholesale و Retail: Wholesale به فروش عمده و Retail به فروش خرده گفته میشود. مثال: They sell clothes at wholesale prices. (آنها لباسها را به قیمت عمده میفروشند.)
- Profit: سودی که از فروش یک محصول به دست میآید. مثال: The company made a huge profit this year. (شرکت امسال سود زیادی کسب کرد.)
- Inventory: موجودی کالا. مثال: The store needs to check its inventory before restocking. (فروشگاه باید موجودی خود را قبل از تجدید انبار بررسی کند.)
واژگان مهم دیگر
| کلمه/عبارت انگلیسی | ترجمه فارسی | مثال |
|---|---|---|
| Receipt | رسید خرید | Keep your receipt in case you need a refund. (رسید خود را نگه دارید در صورتی که نیاز به بازپرداخت داشته باشید.) |
| Refund | بازپرداخت پول | I returned the item and got a full refund. (کالا را مرجوع کردم و کل پولم را پس گرفتم.) |
| Exchange | تعویض کالا | Can I exchange this shirt for a different size? (آیا میتوانم این پیراهن را با سایز دیگری تعویض کنم؟) |
| Negotiate | مذاکره کردن | They negotiated the price before finalizing the deal. (آنها قبل از نهایی کردن معامله، قیمت را مذاکره کردند.) |
| Invoice | صورتحساب | The supplier sent an invoice for the order. (تأمینکننده برای سفارش صورتحساب فرستاد.) |
چرا یادگیری واژگان خرید و فروش مهم است؟
یادگیری این اصطلاحات به شما کمک میکند تا در موقعیتهای واقعی مانند خرید آنلاین، مذاکره با فروشندگان، یا حتی مدیریت کسبوکار خود، بهتر عمل کنید. این واژگان همچنین برای آزمونهای زبان مانند IELTS و TOEFL مفید هستند، زیرا موضوع خرید و فروش یکی از موضوعات رایج در بخشهای مکالمه و نوشتاری این آزمونهاست.
چگونه این واژگان را تمرین کنیم؟
برای تسلط بر این اصطلاحات، پیشنهاد میکنیم:
- از فلشکارتها برای مرور روزانه کلمات استفاده کنید.
- مکالمههای واقعی را شبیهسازی کنید، مثلاً نقش مشتری یا فروشنده را بازی کنید.
- به پادکستها یا ویدیوهای آموزشی انگلیسی درباره خرید و فروش گوش دهید.
- در آزمون آنلاین ما شرکت کنید تا دانش خود را محک بزنید!
آزمون آنلاین واژگان خرید و فروش
آمادهاید تا دانش خود را آزمایش کنید؟ این آزمون شامل سوالاتی متنوع از واژگان و اصطلاحات خرید و فروش است. پس بریم برای شروع !